تلفن:
021-88953400-3
ایمیل:
info@ivo.ir
کد پستی:
1431684965
فنچ
فنچ پرنده اي زيبا است كه در بسياري از كشورهاي جهان پراكنده است. رنگهاي زيبا و متنوعي دارد. پرنده ماده نيز همين رنگ آميزي را دارد اما چندان براق نيست و رنگ قرمز پيشاني و يا زير گلوي آن كمتر ديده مي شود.
دانلود فایل
فنچ
فنچ پرنده اي زيبا است كه در بسياري از كشورهاي جهان پراكنده است. رنگهاي زيبا و متنوعي دارد. پرنده ماده نيز همين رنگ آميزي را دارد اما چندان براق نيست و رنگ قرمز پيشاني و يا زير گلوي آن كمتر ديده مي شود.
فنچ در حالت طبيعي، روزها از لانه بيرون رفته و بر دانههاي موجود در مراتع و كشتزارها و باغها و باغچهها و حشرات كوچك و كرمها تغذيه ميكند. پرواز آن كوتاه و موجدار است. پرنده ماده درلابهلاي درختان لانه سازي كرده و لانه را با مواد نرم و لطيف نظير پشم و كرك گياهان و غيره ميپوشاند و در هر بار تخمگذاري 4 تا 6 عدد تخم ميگذارد و براي مدت 12 تا 16 روز برتخمها ميخوابد و جوجهها دو هفته بعد از جوجهآوري، لانه والدين را ترك مي كنند.
فنچ از پرندگان مفيد به شمار مي رود، زيرا كه بسياري از حشرات كوچك و كرمها را در هنگام تغذيه جوجهها از بين مي برد.
اين پرنده در زبان عربي نامهاي متعدد داشته و به آن « حسون » ؛ « ابوالحسن » ؛ « ابو زقاق »، « ابو زقايه »، « زقيقيه » و« شوبكي » و « طيور الجنه » گويند . جمع آن در زبان عربي «حساسين» است وبه پرنده ماده نيز « ام الحسن» گويند. آواز آن نيز « زقزقه » يا « صداح » ناميده ميشود در زبان فارسي به آن سهره ميگويند ولي نام انگليسي آن يعني « فنچ » نيز بسيار متداول و رايج است. قابل ذكر است كه برخي از پرندهبازان ايراني بين دو پرنده سهره و فنچ تفاوت قايل هستند اما حقيقت اين است كه سهره يكي از گونه هاي فنچ است.
فنچها به ويژه در نزد كودكان از محبوبيت خاصي برخوردارند، زيرا نه تنها نگهداري از آنها آسان است، بلكه خيلي زود به محيط قفس عادت كرده، شروع به لانه سازي ميكنند. فنچ راه راه و فنچ بنگالي يا اجتماعي، از اين لحاظ پرندگان مطلوبي هستند، هرچند كه به خوبي نميخوانند. حتي صداي يكنواخت و ناله مانند فنچ راه راه ممكن است پس از مدتي براي صاحب آن آزار دهنده شود. با اين وجود، پرورش اين پرنده به علت سهولت تشخيص نر و ماده آن، بخصوص در مقايسه با فنچ بنگالي، با موفقيت بيشتري همراه است.
فنچها به هيچ وجه توانايي آسيب رساندن به وسايل منزل را ندارند و به همين علت مي توان آن ها را با خيال آسوده در منزل نگهداري كرد، اما اگر از قفس بيرون بيايند، به علت آن كه خيلي سريع پرواز ميكنند، گرفتن آنها دشوار است بنابر اين، نگهداري از آنها براي افراد بيمار و يا معلول مناسب نمي باشد، اين در حالي است كه برخي ديگر از پرندگان زينتي معمولاً پس از مدتي خود به داخل قفس باز مي گردند.
فنچها معمولاً پنج تا ده سال عمر ميكنند، و برخي معتقدند كه تا يازده سال زنده ميمانند، و يكي از پرورشدهندگان ادعا ميكرد كه فنچ وي تا دوازده سال عمر كرده وتا سه ماه قبل از تلف شدن، توليد مثل ميكرده است.
فنچها ازران قيمت بوده و برخي از نژادهاي كمياب آن كمي گرانتر از بقيه به فروش مي رسند، به همين علت تهيه چند قطعه فنچ براي نگهداري در منزل كاري بسيار ساده و آسان است. معمولاً فنچها را از قاره آفريقا، استراليا و آسيا تهيه ميكنند. فنچها پرندگان حساسي هستند و بايد آنها را از دود سيگار و يا بوهاي تند آشپزخانه و يا مواد ضدعفوني قوي محافظت كرد. زيرا كه اين بوهاي تند مي تواند باعث مرگ و مير پرنده شود. فنچها نسبت به صحبت كردن و يا سوت زدن آدمي عكس العمل نشان داده و از اين كار خوشحال مي شوند، اما متأسفانه قدرت تقليد صدا را ندارند.
رده بندي علمي فنچ :
Kingdom: Animalia
Phyium: Chordata
Class: Aves
Order: Passeriformes
Famiy: Fringillidae
Genus: Carduelis
بيشتر فنچ هاي موجود در جهان جزو خانواده فرنجيليده مي باشند . اما برخي از فنچ ها به خانواده هاي ديگري نظير خانواده استريلديده، خانواده پلوسيدهو خانواده پاسيريده نيز وابسته اند و به منظور آشنايي با خانواده هاي مذكور توضيحاتي مختصر در باره هر يك از خانواده هاي فوق الذكر داده مي شود :
1 . خانواده(فنچ) فرنجيليده:
نام ديگر اين خانواده «فنچ حقيقي» است و داراي چندين زير خانواده و بالغ بر 125 گونه مي باشد. اعضاي اين خانواده از محبوب ترين گونه هاي طيور زينتي در بين پرورش دهندگان پرندگان خانگي به شمار مي روند. پرندگان اين خانواده دانه خوار و حشره خوار با منقاري كوتاه، مخروطي و قوي ، و پر و بال رنگارنگ هستند و برخي از آن ها دم دراز و سري برجسته دارند. بسياري از آنان لكه هاي رنگين بر روي شانه ها و بال ها و دم دارند. نرها معمولاً رنگي وخوش نقش ونگار هستند وماده ها معمولاً ساده ومعمولي هستند . در خارج از فصل زاد ولد دسته جمعي به سر مي برند. در فصل جفت گيري روي درختان ، بوته ها، يا زمين لانه مي سازند. آنان عمدتاً در مناطق جنگلي توليد مثل كرده و پروازي موجي شكل دارند و آوازشان از زرد پره ها دلنشين تر وآهنگين تر است. حداكثر 3 تا 5 تخم مي گذارند و مدت خوابيدن بر روي تخم ها در حدود 12 تا 14روز مي باشد و جوجه ها بر روي حشرات كوچك تغذيه مي كنند. البته اين خانواده علاوه بر فنچ شامل قناري نيز مي شود كه بحث در باره آنان در اين مقوله نمي گنجد. فنچ هاي جزيره هاوايي كه در جزاير هاوايي وجود دارند نيز جزو اين خانواده اند. اين فنچ ها بسيار نادر بوده و در معرض خطر انقراض مي باشند.
2 . خانواده استريلديده Estrildidae :
اين خانواده شامل فنچ طوطي وار، فنچ علفي وگونه هاي ديگري نظير: فنچ منقار مومي ، فنچ مونيا ، فنچ مونكين وفنچ راهب مي باشد. اعضاي اين خانواده بيش از 133 گونه مي باشند. اين پرندگان در قاره هاي آفريقا، آسيا و استراليا وجود دارند و برخي از اعضاي آن، فنچ هاي بسيار زيبايي هستند كه به رنگ هاي مختلف ديده مي شوند و بسياري از آنان در قفس نيز قادر به تكثير و زاد و ولد مي باشند. بسياري از آن ها خوش آواز هستند كه از آن ميان مي توان ازفنچ منقار مومي نام برد. اين پرندگان مقاوم بوده و مي توانند با دماهاي مختلف سازگار شوند، اما برخي از آنان نيز نمي توانند سرماي بيش از حد را تحمل كنند و ممكن است در اثر سرما تلف شوند.
در طبيعت بسياري از آنان به صورت گله هاي كوچك در چمنزارها و دشت ها زندگي مي كنند و بيشتر دوست دارند كه لانه هايي با علوفه و به صورت كروي شكل با درهاي جانبي بسازند. در حدود 4 تا 8 تخم مي گذارند و مدت خوابيدن بر روي تخم در حدود 16 روز است.
3 .خانواده پلوسيده Ploceidae :
اين خانواده شامل فنچ بافنده Weavers وفنچ Whydahs مي باشد. خانواده پلوسيده چندين زير خانواده و در حدود 156گونه دارد. اين پرندگان بيشتر در قاره آفريقا و گاهي در اروپا وآسيا ديده مي شوند. بيشتر بر روي دانه هاي ريز تغذيه مي كنند و پرندگان دليري هستند. پرنده نر كند ذهن بوده و تنها در فصل جفتگيري به رنگ هاي مختلف درمي آيد و معمولاً به رنگ هاي سياه و آبي فولادي مي باشند و ماده ها به رنگ قهوه اي مي باشند. در غير فصل جفتگيري، صيد يك جفت از آن ها كار دشواري است زيرا كه هردو به رنگ زرد يا بلوطي مي باشند. دم هاي بسيار درازي دارند و در فصل جفتگيري طول دم آن ها بين 20 تا 40سانتيمتر خواهد بود. در طبيعت به صورت كلوني زندگي مي كنند و لانه هاي محكمي از خس وخاشاك و برگ درختان و گل درست مي كنند و در حدود 2 تا 4 تخم مي گذارند و مدت خوابيدن روي تخم بين 11 تا 17 روز است.
4 . خانواده پاسيريدهPasseridae :
پرندگان اجتماعي كوچكي هستند كه بيشتر در سرزمين هاي باز زندگي مي كنند و بيشتر دانه خوار هستند و رنگ آنان معمولاً خاكستري و بلوطي و سبزه مي باشد و گاهي اوقات نيز به رنگ سياه ديده مي شوند و از جمله اعضاي اين خانوده فنچ برفي است كه به رنگ سفيد و در برخي ديگر از گونه ها به رنگ زرد است. معمولاً لانه هاي بزرگي مي سازند و در حدود 2 تا 7 تخم مي گذارند و مدت خوابيدن روي تخم آنان بين 12 تا 15 روز است.
تاريخچه پرورش فنچ :
از سال 1478ميلادي كه جزاير قناري به تصرف اسپانياييها درآمد، تعداد زيادي از فنچ يا سهره هاي وحشي وهمچنين تعدادي قناري از آنجا به اسپانيا آورده شد و چون اين پرندگان آواي دلنشيني داشتند به تدريج اسپانيايي ها به پرورش اين گونه پرندگان در منازل علاقمند شدند وچندي نگذشت كه تكثير انبوه اين گونه پرندگان توسط برخي از پرورش دهندگان اسپانيايي آغاز گرديد و سپس براي فروش به ساير كشورهاي اروپايي صادرگرديد . اما پرورش فنچ از دير باز در كشورهاي مختلف نظير هندوستان ، ايران وچين رواج داشته است و در ادبيات فارسي كهن ، نام «سهره» به وفور ديده مي شود.
قفس پرنده :
محل استقرار قفس پرنده نبايد محيط شلوغ و پرهياهو و يا در فاصله نزديكي از ديوار يا تلويزيون يا روبروي دريچه كولر يا باد پنكه و مجاور بخاري يا شوفاژ باشد. همچنين بايد از گذاشتن قفسه بر روي وسايل خانگي لرزش دار نظير يخچال ويا فريزر خودداري كرد.
پرنده در طول روز نياز به نور كافي و مناسب و هواي تازه دارد. لذا براي قفس محل نزديك پنجره بسيار مناسب است به شرط اين كه در زير تابش مستقيم نور خورشيد يا در برابر كوران باد سرد نباشد.محل نصب قفس نبايد پايين و يا در روي سطح زمين باشد و بهتر است كه در ارتفاع ديد يك انسان ايستاده و در زاويه اتاق نصب شود و همچنين پشت به ديوار نصب شود تا پرنده احساس امنيت بيشتري نمايد. از آنجا كه پرندگان به محيط اطراف خود انس مي گيرد و محيط اطراف را به عنوان قلمرو خود مي شناسد. بنابراين توصيه مي شود كه تادر حد امكان از تغيير محل نصب قفس پرنده خودداري شود.
قفس بايد عريض و جادار باشد و امكان تحرك پرنده و يا پرندگان در آن به خوبي فراهم شود. شيك بودن ظاهر قفس براي پرنده اهميتي ندارد.كف قفس، ميله عرضي و ظروف آب و غذاي پرنده را بايد روزانه پاك و شستشو و خشك نمود. لذا بهتر است از قفس هايي كه داراي كف كشويي است، استفاده شود.سقف قفس بهتر است صاف مسطح باشد تا امكان پرواز و تحرك پرنده بيشتر فراهم شود. قفس هاي مدور عملاً امكان پرواز در قفس را از پرنده مي گيرد. بخصوص فنچ را نبايد در قفسهاي مدور نگهداري كرد. چون شكل اين قفس ها پرنده را وادار مي كند تادر يك مسير مصنوعي و ناخواسته پرواز كند، لذا وجود دو يا چند ميله عرضي متناسب با جثه پرنده در داخل قفس بسيار ضروري است و زمينه تحرك بيشتر پرنده را فراهم مي نمايد.
فنچ ها بسيار فعال هستند و از پريدن به اين سو و آن سو بسيار لذت مي برند. متخصصين توصيه مي كنند دارندگان اين نوع فنچ بزرگترين مكان ممكن را جهت پريدن به اين حيوانات اختصاص دهند. بنا بر اين توصيه ها مكان زندگي آنها نبايد كمتر از 20 اينچ باشد. قفس هاي چوبي و فلزي ارزان قيمت پر طرفدارترين قفسها براي نگهداري فنچ ها مي باشند.
به خاطر اندازه كوچك فنچ ها اين پرندگان مكان زيادي را به خود اختصاص نمي دهند. براي فنچ ها فضاي بين ميله هاي قفس نبايد بيشتر از نيم اينچ باشد. قفس هاي ساخته شده از فلز برنج به خاطر خاصيت سمي فلز مذكور، توصيه نمي شوند.
تغذيه فنچ :
در طبيعت فنچ ها براي به دست آوردن غذاهاي مورد نياز ، اقدام به طي مسيرهاي طولاني وگاه مهاجرت به سوي مكان هاي پر غذا مي كنند. اما در حالت اسارت ، پرورش دهندگان بايد غذاهاي متنوعي را براي آن ها فراهم كنند. همچنين بايد توجه داشت كه تمام سبزيجات وميوه هاي تازه ممكن است به سموم كشاورزي آلوده باشند وبايد قبل از قراردادن هر نوع سبزي وميوه در اختيار پرندگان ، آن ها را به خوبي شستشو داد . پرندگان در طبيعت ، از سبزي ها وميوه هايي تغذيه مي كنند كه جنگلي هستند وآلوده به سموم كشاورزي نيستند. اما سبزي ها وميوه هايي كه آدمي بر آن ها تغذيه مي كند معمولاً آلوده به سموم كشاورزي هستند كه بايد قبل از تغذيه به خوبي شسته شوند. غذاي فنچ را معمولاً مخلوطي از دانه قناري وارزن تشكيل مي دهد. با اين كه دانه قناري در كشورهاي مختلف در سراسر دنيا كشت مي شود، در تمام كشورها به همين نام شناخته مي شود . بيشتر افراد ترجيح مي دهند دان را به صورت آماده ومخلوط خريداري كنند ، با وجود اين، مي توان هريك از دانه ها را جداگانه تهيه وآن ها را در خانه با هم مخلوط كرد. معمولاً دانه ها به دو صورت بسته بندي شده در بسته هاي كوچك ويا به صورت فله وبازفروخته مي شوند، دانه هاي بسته بندي شده هميشه گرد وغبار كمتري دارند. در هنگام خريد دانه ها ، به دقت آن ها را بررسي كنيد تا مبادا كثيف باشند. مقداري از آن را در كف دست خود بريزيد، دانه هاي خوب ومناسب خيلي سريع جدا از هم در كف دست قرار مي گيرند. در صورت مشاهده كوچك ترين اثري از رطوبت يا جوانه زدن يا وجود فضله موش در دانه ها ، جداً از خريد آن خودداري كنيد.
توليد مثل فنچ :
بعد از لانه سازي ماده فنچ 4 تا 6 تخم مي گذارد و سپس روي آنها مي نشيند. سر در آوردن جوجه ها از تخم و دوره خوابيدن روي تخم ها ممكن است 12 تا 16 روز و يا بيشتر طول بكشد. همه مراحل خانه سازي تا مستقل شدن جوجه هاي بال و پر گشوده تقريباً 2 ماه طول مي كشد.
بيشتر پرورش دهندگان فنچ اين پروسه را با اشتياق دنبال مي كنند. اين مهم است كه به فنچ ها اجازه ندهيم با فواصل نزديك زاد و ولد كنند. توليد و تناسل هم نژادها باعث ضعف در زاد و ولد و نهايتاً بخطر افتادن نسل پرنده مي شود. گزارش هاي فراواني از توليد مثل فنچ ها در اسارت وجود دارد كه نشان مي دهد اين پرنده به راحتي مي تواند در قفس ها به زاد وولد پردازد. توليد مثل برخي گونه هاي نظير فنچ راه راه وفنچ بنگالي بسيار ساده وآسان است ومي توان از ماده هاي اين گونه فنچ به عنوان پرستار براي توليد مثل ساير گونه ها استفاده كرد. البته برخي از گونه هاي فنچ نيز در اسارت قادر به توليد مثل نمي باشند. معمولاً زاد وولد فنچ ها در فصل بهار روي مي دهد وفنچ ها قبل از تخم گذاري اقدام به لانه سازي مي كنند وشكل لانه از نژادي به نژاد ديگر فرق مي كند. براي تهيه كردن لانه مي توان براده چوپ ، پر و خس وخاشاك در اختيار پرنده قرار داد. فنچ ها از سن شش ماهگي به بعد قادر به توليد مثل هستند وبهترين سن براي آغاز توليد مثل هشت ماهگي است و فنچ هاي نر وماده بايد قبل از توليد مثل از سلامتي وتغذيه مناسب برخوردار باشند. قابل ذكر است كه برخي از پرورش دهندگان ژاپني اعلام كرده اند كه فنچ بنگالي بعد از چهارماهگي قدرت توليد مثل را خواهد داشت، اما به نظر مي رسد كه سن چهارماهگي براي توليد مثل به هيچ وجه مناسب نيست زيرا كه بدن پرنده هنوز آمادگي كامل براي زاد وولد را ندارد. فنچ ماده بعد از جفت گيري ، اسپرم هاي فنچ نر را در بدن خود نگهداري نموده وشروع به تخم گذاري مي كند ومعمولاً تخم هاي گذاشته شده بعد از 24 ساعت از آميزش ، تخم هاي نطفه دار بوده ومنجر به توليد جوجه مي گردد. برخي معتقدند كه فنچ ماده تا يكماه بعد از يك بار آميزش مي تواند تخم نطفه دار بگذارد.
منبع: پرورش، نگهداري وبيماري هاي فنچ، تاليف دكتر احسان مقدس، انتشارات نيلوبرگ، تهران، چاپ سوم،1389.
(استفاده از مطالب فوق با ذكر منبع بلامانع است)
قناري
دانلود فایل
قناري
قناري پرندهاي كوچك، زيبا، دلپذير و فرحبخش است كه ميتواند باعث آرامش و شادي پرورش دهندگان خود گردد. اين پرنده به دو صورت اهلي و وحشي[1] وجود دارد و جثهاي كوچك دارد و طول بدن آن بين 13 تا 24 سانتيمتر بوده و به طور متوسط در حدود 17سانتيمتر ميباشد. بزرگترين گونه قناري، نژاد فري پاريسي است كه طول بدن آن به 24 سانتيمتر ميرسد. اين پرنده از خانواده سهرهها بوده و رنگهاي متنوعي دارد. قناري مانند مرغ عشق و فنچ دانهخوار است. پاي قناري داراي سه انگشت رو به جلو و يك انگشت رو به عقب ميباشد. بنابر اين برخلاف مرغ عشق بالا رونده نبوده و شاخهنشين محسوب ميشود. منشأ اين پرنده جزيره ماديرا[2]، جزيره آزوريس[3] و جزاير قناري است كه اين سه جزيره در اقيانوس اطلس قرار دارند و دو جزيره اول متعلق به كشور پرتغال و جزاير قناري متعلق به كشور اسپانيا ميباشد. قناريها براي زندگي در قفس بسيار مناسب هستند. آنها پرندگان مقاومي بوده و قابل تربيت ميباشند و عمري نسبتاً طولاني دارند كه بين 15 تا 20 سال برآورد شده است. اين پرنده به فضايي كم و رژيم غذايي ساده نياز دارد و توانايي آواز خواني باعث شده است تا علاقهمندان زيادي براي خود فراهم نمايد. اين پرنده هيچ گونه آزار و اذيتي به كودكان و افراد غريبه نميزند و هزينه خريد و نگهداري آن در مقايسه با ساير پرندگان زينتي اندك است، هرچند كه نژادهاي گران قيمتي نيز در بين قناريها وجود دارد، اما معمولاً يك قناري ساده از قيمتهاي معقولي برخوردار است. قناريها پرندههاي ترسويي هستند و نگهداري آنها با برخي از پرندگان زينتي ديگر نظير طوطيها و مرغ مينا در يك قفس عاقلانه نيست، از اين رو بهتر است كه اين پرندگان را به دور از ساير پرندگان زينتي و در قفسهاي جداگانه نگهداري كرد.
نام علمي قناري Serinus Canarius Canarius مي باشد و نام انگليسي آن Canary و نام فرانسوي آن Canaries و نام آلماني آن Kanarische ونام تركي آن Kanarya است و در زبان عربي به آن كنار، الكناري و هزار گويند. نام فارسي آن قناري است. امروزه پرورش اين پرنده در ايران بسيار متداول شده و افراد زيادي اقدام به تكثير اين پرنده نموده و جوجههاي آن را به علاقهمندان ميفروشند. جنس نر اين پرنده آواز ميخواند و جنس ماده فقط براي جوجهكشي و تكثير مورد استفاده قرار ميگيرد.
تاريخچه پرورش قناري
خاستگاه اصلي اين پرنده «جزاير قناري» ميباشد و در اواخر قرن پانزدهم ميلادي اسپانياييها قناري را به عنوان يك پرنده زينتي به اروپا آوردند و از آنجا به ساير قارههاي جهان راه يافت. جزاير قناري مجمعالجزايري مركب از هفت جزيره در اقيانوس اطلس، نزديك به ساحل مراكش است كه در حال حاضر يكي از هفده منطقه خودمختار اسپانيا است. پايتخت آن«لاس پالماس» است. مراكش نيز بر اين جزيرهها ادعاي مالكيت دارد. نام قناري از نام اين جزاير گرفته شده، چرا كه اين پرنده بومي اين منطقه (و نيز منطقه ماديرا) است. نام منطقه از نام لاتين آن Insularia Canaria گرفته شده كه به معني «جزيره سگان» است. اين نام را روميان به خاطر سگ هاي وحشي كه در آنجا پراكنده بودند به اين جزاير دادند. جغرافيدانان عرب به اين جزاير، «جزاير خالدات» ميگفتند و معتقد بودند كه اين جزاير نقطه آغاز نصفالنهار ميباشند. قناري در اين جزاير به صورت وحشي تا ارتفاع 1700 متري يافت ميشود. قناريهاي وحشي در آنجا زندگي اجتماعي دارند و گاه تا صد عدد نيز با هم ديده ميشوند. در قرن پانزدهم ميلادي كه اين جزاير به تصرف اسپانياييها درآمد. سربازان اسپانيايي شيفته اين پرنده وحشي شده و سعي كردند كه تعدادي از آنها را صيد كرده و در قفس نگهداري كرده و در هنگام مراجعت به اسپانيا آنها را به عنوان سوغات به همسران و يا بستگان خويش هديه كنند. در ابتداي امر اين پرنده مختص افراد ثروتمند بود. بدين ترتيب در قرن پانزدهم اسپانيا به بزرگترين پرورش دهنده و صادر كننده قناري تبديل شدو سالها اسپانياييها قناري را از مجمع الجزاير قناري به اروپا صادر ميكردند. در اسپانيا راهبان به كار تكثير و پرورش و فروش اين پرنده اقدام ميكردند، اما آنان فقط قناري نر ميفروختند، چون نمي خواستند كسي بتواند از اين پرنده جوجهكشي كند و تجارب تكثير آن را انحصاراً در دست خود داشتند، ولي در سال 1555 ميلادي يك كشتي تجاري اسپانيايي كه حامل تعداد زيادي از اين پرندههاي خوش الحان بود در نزديكي سواحل ايتاليا و در مجاورت جزيره آلبا به گل نشست و ملوانان كشتي ناچار شدند پرندههاي مزبور را آزاد كنند و چون جزاير سواحل ايتاليا از لحاظ آب و هوا با جزاير قناري چندان اختلافي نداشت، پرندههاي مزبور در همان جا مسكن گزيده و به سرعت تكثير و زاد و ولد كردند و تعداد آنها رو به فزوني يافت و چندي نگذشت كه اهالي محل متوجه اين پرندههاي خوش الحان شده و با نصب تله آنها را صيد كرده و به جوجهكشي از آنها پرداختند و موفق شدند كه آنها را به كشورهاي ديگر صادر نمايند و چندي نگذشت كه ساير كشورهاي اروپايي خصوصاً آلمان نيز به جرگه پرورش دهندگان قناري اضافه شدند و اندك اندك ملتهاي اروپايي با اين پرنده خوش الحان آشنا شده و بدان علاقهمند شدند. به طوري كه قبل از جنگ جهاني اول و دوم كشور آلمان بزرگترين توليد كننده قناري در جهان بوده است ولي پس از جنگ دوم جهاني ايالات متحده آمريكا بزرگترين توليد كننده اين پرنده محسوب ميگردد. بعدها رفته رفته پرورش اين پرنده در كشورهاي فرانسه و انگليس متداول گرديد و طبقه اشراف اروپا نيز به پرورش اين پرنده اهتمام ورزيده و توجه خاصي بدان مبذول ميكردند به صورتي كه در تابلوهاي نقاشي آن زمان، اين پرنده در كنار صاحبان خود ديده ميشود. در قرن نوزدهم ميلادي ناپلئون به مصر حمله كرد و مصر را به تحت سلطه خود در آورد و بدين گونه مصريان نيز با پرورش و نگهداري اين پرنده آشنا شده و از اولين ملتهاي مسلمان بودند كه به نگهداري از آن پرداختند.
در نيمهي دومقرن شانزدهم قناريبازهاي سبك امروزي پيدا شدند و تلاشهاي خود را بر روي هرچه بهتر كردن آواز قناري متمركز نمودند. نويسندهاي به نام «گنت» در سال 1675 ميلادي در كتاب خود مي نويسد كه پرورش قناري در آن سالها در ايتاليا و آلمان بيش از هرجاي ديگر مرسوم بوده است و نگهداري آنها صرفاً به خاطر صدايشان بوده است. قناريها در آن زمان سبز رنگ بودند.
«ويلگبي»[4] در كتاب پرندهشناسي خود ضمن تأييد مطلب فوق اضافه ميكندكه صادرات قنارياز آلمان به حدي بود كه آنرا «پرنده آلماني» ميناميدند. صداي پرنده در آن موقعنسبت به آنچه از جزاير قناري آورده ميشد ، تفاوت بسيار يافته بود.درسال ١٧٠٩ ميلادي اولين كتاب جامع در باره قناري توسط «هرويوكس»[5] در فرانسه منتشرگرديد و چندي بعد به بسياري از زبانهاي اروپايي از جمله انگليسي ترجمه شد. خريد و پرورشقناري تا قرن هيجدهمصرفاً در ميان طبقات متمول و ثروتمند اروپا كه از قدرت مالي لازمبرخوردار بودند رايج بود. از قرن هيجدهم به بعد تكثير اين پرنده بهحدي رسيد كهامكان تهيه آن براي همه مقدور گرديد. از اوايل قرن شانزدهم پرورش دهندگان قناري در اروپا همهي تلاش خود راصرف بهبود صداي قناري نمودند و با بسياري از وسايل و آلات موسيقي چون فلوت ياابزارهاي ديگر سعي كردند تا به پرنده تقليد صدا را آموزش دهند و عدهاي نيز صداي بلبل را به قناري آموختند و قناريهاي خوش الحان امروز در حقيقت خلف همان قناريها ميباشند.
در اين دوره بسياري از اروپاييان علاوه بر آموزش، اقدام به اصلاح نژاد قناري نموده و اين پرنده را با گونههاي مختلف آميزش دادند تا بتوانند پرندگاني زيباتر و خوش الحان توليد كنند. انجمنهاي متعدد پرورش قناري در شهر لندن و ساير شهرهاي اروپايي به وجود آمد و در اواسط قرن نوزدهم ميلادي منطقه شرق انگلستان به عنوان مهمترين مركز براي پرورش و نگهداري قناري در سراسر اروپا شناخته ميشد و اكنون پس از پانصد نسل پرورش و نگهداري اين پرنده، شكلها و رنگهاي متفاوتي از آن در بازار عرضه ميشود كه ميتوان به انواع فري (با پرهاي درهم پيچيده)، كاكلي (با كاكلي از پرهاي چتري شكل در بالاي سر) و رنگهايي از قرمز و سفيد و زرد و نارنجي و سياه اشاره كرد. از سوي ديگر در بين نژادهاي مختلف قناري به نامهايي نظير: يوركشاير، گلوستر، هلندي، بلژيكي، پاريسي و غيره برخورد ميكنيم كه نشان دهنده فعاليت فراوان پرورش دهندگان در مناطق مختلف اروپا براي به دست آوردن نژادهاي جديد بوده است.
درباره تاريخ ورود قناري به ايران اطلاع دقيقي در دست نيست. البته بايد گفت اروپائيان در زمان صفويه به ايران رفت و آمدهايي داشتند و پرتغاليها كه از دريانوردان آن زمان بودند حتي جزاير جنوب ايران را در اختيار گرفته بودند. اين تقريباً كمي بعد از پيدايش و رواج قناري در اروپا بوده است. با اين حال هيچ نشانهاي از وجود قناري در دورهي صفويه در دست نيست. گرچه بعيد مي نمايد كه قناري در آن سالها به ايران وارد شده باشد. اگر چنين اتفاقي نيز افتاده باشد حتماً بر اثر عدم اطلاع كافي در نگهداري آن از بين رفته اند.
اولين تاريخي كه از ورود قناري به ايران ذكر شده، دوران قاجاريه و زمان ناصرالدين شاه است. ناصرالدين شاه تقريباً اولين پادشاهي بود كه مسافرتهاي زيادي در عصر خود به اروپا و كشورهاي خارج كرد. مي گويند پس از سفر انگلستان در هلند ميهمان ملكه هلند بود و هنگام بازگشت به ايران تعداد بيست عدد قناري همراه ملازمي مخصوص براي نگهداري آنها از آن كشور وارد كرد. پس از او معير الممالك اقدام به ورود قناري نمود و به اين ترتيب پرورش قناري درميان اعيان و اشراف رواج پيدا كرد. منتها تعداد قناري از تعداد اعيان و اشراف كمتر بود. گر چه مدارك مستدلي دال بر صحت مطالب فوق وجود ندارد ولي اين گفته بههر صورت خالي از حقيقت نيز نمي تواند باشد. زيرا بسياري بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه قناريهاي قديمي ايران هلندي بوده اند. قناري مسكوئي بايد همراه مهاجرين ايراني از روسيه پيش از انقلاب كمونيستي در آن كشور به آذربايجان و تبريز و بعد از آن در دوران انقلاب مشروطيت كه رفت و آمدهاي بين دو كشور افزايش يافت به ايران رسيده باشدو در برخي از خانوادههاي اشرافي و ثروتمند آن دوران نگهداري شده باشد. به هرحال مدتي طول كشيد تا اين پرنده توانست راه خود را به خانههاي مردم كوچه و بازار باز نمايد. در آن دوره به پرنده مذكور «مسكوي» گفته ميشد. در كتاب رجال عصر ناصري آمده است كه: « دوست محمد خان معير الممالك كه در دربار ناصر الدين شاه بود پس از استعفا از مناصب دولتي از راه عتبات و مصر به اروپا رفت. وي پس از بازگشت از فرنگ در سال 1306هـ ق تعدادي از پرندگان اهلي از قبيل مرغ، خروس، كبوتر، اردك كاكلي و تعداد بيست جفت قناري دو رگ فري سفيد و ليمويي و ابلق را با خود به ايران آورد و در منطقه مهرآباد فعلي در باغي شصت هزار متري كه مهريه مادرش بود و از مكانهاي زيبا و با صفاي آن زمان به شمار مي آمد نگهداري كرد». در اوايل دورهي پهلوي، در حوالي سال ١٣١٠ هـ ش شخصي به نام حسن سيلاخوري براي اولين بار قناري طلايي كشيده و پابلند و آواز خواني بهوجود آورد و در اين باب نيز شهرتي كسب كرد. چند سال بعد شخص ديگري موسوم به سيد تقي خان لاريجاني نيز توانست قناريهايي كشيده و آواز خوان فردار ليمويي به وجود آورد. پس از وي شخص ديگري به نام علي خان خوراك پز از جفت كردن قناري ماده سيد تقي خان با يك قناري لال نر طلايي سيلاخوري موفق شد جوجه هايي پر صدا و ساده به دست آورد كه نه تنها در زمان خود شهرت و آوازهاي كسب كرد ، بلكه هم چنان امروزه نيز قناري علي خاني زبانزد خاص و عام است و قناريهاي آوازخوان را به قناريهاي علي خاني نسبت ميدهند.همانطور كه ذكر شد تلاشهاي پي در پي پرورش دهندگان ايراني عاقبت منجر به پديد آمدن گونهاي قناري به نام «قناري آواز خوان ايراني» شد كه اين قناري صداي دلنشيني داشته و جزو قناريهاي آوازخوان به شمار ميرود. احتمالاً اين قناري از قناري رولر وارداتي به وجود آمده است و علاقهمنداني در كشورهاي حوزه خليج فارس دارد و به قيمتهاي گزافي به فروش ميرسد و ساليانه تعدادي زيادي از اين نوع قناري توسط جهانگردان كشورهاي مزبور كه به ايران سفر ميكنند خريداري شده و به خارج از كشور برده ميشود. متأسفانه مطالعات چنداني روي اين قناري صورت نگرفته و فقط در برخي از منابع خارجي از اين گونه نام برده شده است، اما اندازه گيري دقيقي از آن به عمل نيامده است وبراي تثبيت اين گونه در بين گونه هاي بين المللي بايد يك گروه تخصصي به تهيه استاندارد اين قناري اقدام نمايد و اين مشخصات استاندارد را در سطح جهان منتشر نمايد.
رده بندي قناري
سلسله حيوانات Animal
شاخه مهرهداران Vertebrata
رده پرندگان Aves
راسته گنجشكسانان Passeriformes
خانواده سهره Fringillidae
جنس سرينوس Serinus
گونه قناري Canaria
نژادهاي قناري
1. قناري تيم برادوي اسپانيايي
2. قناري آواز خوان آمريكايي
3. قناري رولر
4. قناري بلژيكي
5. قناري واتر اسلاگر
6. قناري بوردر
7. قناري كاكلي
8. قناري رازا اسپانولا
9. قناري مونيخي
10. قناري برني
11. قناري فايف
12. قناري جيبر ايتاليايي
13. قناري هوسوي ژاپني
14. قناري ستافورد
15. قناري يوركشاير
16. قناري لانگشاير
17. قناري گلوستر
18. قناري فري شمال هلند
19. قناري فري جنوب هلند
20. قناري فري پادوآيي
21. قناري فري ميلاني
22. قناري فري سوئيسي
23. قناري فري پاريسي
24. قناري جيبوس اسپانيايي
25. قناري ليزارد
26. قناري ملادو
27. قناري نورويچ
28. قناري پاستيل سرخ
29. قناري دارچيني
30. قناري فنسي اسكاتلندي
31 . قناري فري پاريسي ترومپت
32. قناري فري پاريسي مرينگر
33. قناري فنسي ايرلندي
34. قناري فنسي كولومبوس
35. قناري رسمي
36. قناري آوازخوان روسي
37. قناري آوازخوان ايراني
38. قناري لارگوت اسپانيايي
39. قناري سوي فاتو
40. قناري رد فاكتور
41. قناري ماكيژ ژاپني
تغذيه قناري
غذاي مناسب قناري غذايي است كه تمامي ويتامينها، پروتئينها و املاح مورد نياز بدن پرنده را تأمين نمايد. قناريهاي وحشي موجود در طبيعت در هنگام تغذيه بر تلاش روزانه خود در به دست آوردن غذا تكيه ميكنند و اقدام به خوردن ميوه، دانه، حشرات و كرمها ميكنند، كه اين جيره غذايي ميتواند مواد مورد نياز براي رشد پرنده و حفظ سلامتي آن را تأمين كند. از اين رو پرورش دهنده قناري بايد نسبت به تهيه غذاي كامل و مناسب براي پرنده خود اقدام نمايد تا بتواند غذايي با ارزش غذايي خوب همانند غذاي طبيعي در اختيار پرنده خود قرار دهد.
اصلي ترين دانه مصرفي كه بايد هميشه در اختيار قناري قرار گيرد تخم كتان است. تخم كتان دانهاي مقوي و پرانرژي است ولي اين دانه به تنهايي نميتواند تمامي نيازهاي يك موجود زنده را برآورده سازد بنابر اين براي بر طرف شدن اين نيازها ميبايد دانهها و سبزيجات و مكملهاي ويتاميني و پروتيني گوناگوني را تهيه و در اختيار پرنده قرار داد. معمولاً پرورش دهندگان قناري تخم كتان را با دانه ارزن به نسبت 4 به 3 مخلوط ميكنند. يعني به ازاي هر4 كيلو گرم تخم كتان 3 كيلو گرم ارزن در جيره قناري مورد استفاده قرار ميگيرد. ارزن از گروه غلات است كه مقادير زيادي كربوهيدرات و مقادير كمي چربي داردو تخم كتان از گروه دانههاي روغني است كه مقادير زيادي چربي و مقادير كمي كربوهيدرات دارد. تخم كتان كه به دانه قناري مشهور است طبيعتي گرم دارد و حاوي انواع ويتامين و تركيبات كربوهيدرات و املاح معدني ميباشد. اين جيره غذاييبراي قناريهايي كه در دوره پرريزي نيستند مناسب است و بهتر است كه به اين جيره تخم شلغم به ميزان 200 گرم، تخم گشنيز به ميزان 100گرم، تخم خرفه به ميزان 250 گرم، شاهدانه به ميزان 50 گرم، تخم كلم قمري به ميزان100 گرم و منداب به ميزان 100گرم نيز افزوده شود.
توليد مثل قناري
مناسبترين زمان براي توليد مثل قناري يك تا سه سالگي است. فصل توليد مثل اغلب بهار ميباشد. در اين دوره قناريهاي نر و ماده با رفتارهاي معيني آمادگي خود را براي توليد مثل نشان ميدهند مادهها بيقراري ميكنند و نرها با هيجان خاص به آواز خواني مشغول ميشوند. در اين زمان و بعد از جفتاندازي پرندههايي كه خود زماني نيازمند مراقبت بودند به مراقبت از جوجههاي خود مي پردازند. با اولين سري تخمگذاري پرنده نر و ماده كم تجربه، همانند والدين خود كسب تجربه ميكنند و مرحله جديد را ميآموزند. بنا بر اين بهتر است يكي از جفتها را مسنتر و كار كشتهتر انتخاب كنيد تا هم شما و هم جفت كم تجربه دردسر كمتري را براي بزرگ كردن جوجهها تحمل نمايند. مناسبترين راه براي جفتاندازي فراهم كردن قفس مخصوص توليد مثل ميباشد. براي اين منظور يك قفس بزرگ (45 × 30 × 100 ) سانتيمتر را با تخته چوبي به دو قسمت مجزا تقسيم كرده و قناري نر و ماده را در دو قسمت ايجاد شده جدا از هم مياندازند. پس از چند روز به جاي تخته چوبي، توري فلزي قرار داده ميشود. هنگامي كه دو پرنده آمادگي جفتگيري داشته باشند يكديگر را صدا زده و قناري نر از ميان توري پرنده ماده را تغذيه ميكند. در اين زمان ميتوان توري را برداشت. بايد توجه داشت كه قناري ماده در فصل توليد مثل عصبي و بي قرار است و اين تدابير به منظور حفظ سلامتي پرنده نر انجام ميشود. براي قناري جوان يك بار تخمگذاري در سال كافي است ولي از پرندگان مسنتر ميتوان دو يا حتي سه بار جوجه گرفت. قناري ماده به تنهايي سيزده روز تمام روي تخمها ميخوابد. پرنده نر در اين فاصله تغذيه ماده را بر عهده ميگيرد. والدين هردو در پرورش جوجه نقشي برعهده ميگيرند. پرنده ماده تنها به هنگام صبح و عصر و در كوتاه مدت، براي گذاردن فضله و نوشيدن آب تخمها را ترك مينمايد.
در فصل تخمگذاري بايد وسايل لانه سازي نظير: علف، كاه، پنبه و يا خزه را در اختيار پرنده قرار داد زيرا قناري بر خلاف مرغ عشق لانه سازي ميكند. در زمان تخمگذاري و در آمدن جوجهها قفس را جابهجا نكنيد. در صورتيكه پرنده نر در خوابيدن ماده روي تخمها ايجاد مشكل كند بايد آن را از قفس خارج كرده و يك هفته پس از درآمدن جوجهها از تخم مجدداً وارد قفس كنند تا به تغذيه جوجهها كمك كند.
قناري ماده در هر بار تخمگذاري بين يك تا شش تخم و به طور متوسط چهار تخم ميگذارد. تخمها به رنگ سبز مايل به آبي بوده و به فاصله 24 ساعت از يكديگر گذاشته ميشوند. قناري ماده سيزده روز بر روي تخم خوابيده و در ابتداي روز چهاردهم جوجه پوسته تخم را شكسته و از آن بيرون مي آيد.
جوجهها پس از بيرون آمدن از تخم برهنه بوده و چشمهايشان بسته است. در طول هفته اول زندگي چشمها باز شده و پرها شروع به رشد ميكند. دوره رشد جوجه قناري حدود 60 روز طول ميكشد ولي تنها 25 تا 30 روز از اين دوره دوماهه را توسط والدين تغذيه ميشود در اين مدت كوتاه رشد جوجه چنان سريع است كه تقريباً به چهل برابر وزن خود در زمان تولد ميرسد.
منبع : پرورش، نگهداري وبيماري هاي قناري، تاليف دكتر احسان مقدس، انتشارات نيلوبرگ، تهران، چاپ اول ، مرداد 1391
(استفاده از مطالب فوق با ذكر منبع بلامانع است)
سهره
دانلود فایل
سهره
سهره پرنده كوچكي شبيه گنجشك است كه از لحاظ اندازه كمي از آن بزرگ تر مي باشند .اين پرنده در مناطق وسيعي از جهان شامل جنوب اروپا، شمال آفريقا، آسياي مركزي ودر زمستان ها در شمال و شرق آفريقا ديده مي شود. اين پرنده زيبا و وحشي در بسياري از دشتها، دامنهها و كوهپايههاي كشور پراكنده است و در استان هاي كردستان، آذربايجان شرقي و آذربايجان غربي بيشتر از ساير مناطق ديده ميشود. نام اين پرنده در زبان انگليسي «گلد فنچ» [1] و در زبان فرانسه«چاردو نيريت»[2] و در زبان آلماني«استيلگتز» [3] و در زباني تركي « ساكا كوشو»[4] و در زبان عربي «الحسون » و در زبان فارسي به آن سهره و يا سره ميگويند.علامه دهخدا در فرهنگ خود ، در مورد سهره چنين مي گويد:
اين پرنده در خارج از فصل توليد مثل، در گروههاي كوچك ديده مي شود.اين پرنده در باغها، پاركها، كشتزارها، بوته زارها ودرههاي پوشيده از درخت تا ارتفاع ۲۲۰۰ متري به سر برده و زمستانها در كشتزارها ومزارع باز، علفزارها واراضي مخروبه ديده ميشود ودر درختان آشيانه ميسازد. در ايران، زمستانها فراوان است وبه تعداد فراوان نيز توليد مثل ميكند. پرواز موجي ورقص مانند دارد و پرندهاي اجتماعي است.
رده بندي علمي سهره :
سلسله حيوانات Kingdom:Animal
شاخه مهرهداران Phylum: Vertebrata
رده پرندگان Class:Aves
راسته گنجشكسانان Order:Passeriformes
خانواده سهره Family:Muscicapidae
جنس : سهره Genus: Carduelis
نژادهاي سهره
در حدود نوزده نوع سهره تا كنون شناسايي شده است. اين گونه ها در گستره اي وسيعي از قاره هاي پنچ گانه زمين پراكنده اند. در زير توضيحاتي در باره هر يك از گونه هاي مذكور داده شده است.
1. سهره جنگلي [5]
اين سهره را «بلبل آوازخوان»، «خوبيسه»، «بلبل خمسه»، «كاهسهره» نيز مي نامند و يكي از معروف ترين پرندگان آوازخوان به شمار مي رود. نام علمي آن Fringilla coelebs است.
2. سهره معمولي [6]
نام ديگر آن « سهره طلايي» و «سهره طلايي اروپايي» است ولي بيشتر نام سهره معمولي برآن اطلاق مي گردد. نام علمي آن Carduelis carduelis است .
3. سهره سرخ پيشاني [7]
نام ديگر آن « سهره كرماني» است و نام علمي آن Serinus pusillus است
نام ديگر آن « سهره كرماني» است و نام علمي آن Serinus pusillus است
4. سهره زرد [8]
نام علمي آن (Carduelisspinus) است.
5. سهره سبز [9]
نام علمي آن Carduelis chloris است.
نام علمي آن Carduelis chloris است.
6. سهره دمگاه زرد[10]
نام علمي آن Serinus serinus است.
7. سهره دمگاه سفيد [11]
نام علمي آن Fringilla montifringilla است.
8. سهره سر سياه[12]
نام علمي آن (Pyrrhula pyrrhula) است .
9. سهره مغولي [13]
نام علمي آن (Rhodopechys mongolicus) است.
10.سهره صورتي [14]
نام علمي آن (Rhodopechys githagineus) است .
11.سهره كوهي [15]
نام علمي آن (Carduelis flavirostris) است.
12.سهره سينه سرخ [16]
نام علمي آن (Carduelis cannabina) است.
13.سهره نوك بزرگ [17]
نام علمي آن (Coccothraustes coccothraustes) است
14.سهره نوك قيچي[18]
نام علمي آن loxia curvirostra است .
15.سهره سياه[19]
نام علمي آن Mycerobas carnipes است.
16.سهره سرخ [20]
نام ديگر آن «سهره سرخ معمولي[21]» و « سهره سرخ اسكارلت [22] » است . نام علمي آن Carpodacus erythrinus است.
17.سهره بياباني [23]
نام ديگر آن سهره خاكي است ودر استان اراك به آن «بلبل باغي » مي گويند. نام علمي آن Rhodospiza obsoleta است .
18.سهره بال سرخ[24]
نام علمي آن Rhodopechys sanguinea است.
19. سهره آمريكايي[25]
نام ديگر آن « سهره طلايي شرقي» و « قناري وحشي» است نام علمي آن Carduelis tristis است. اين گونه چهار زير گونه دارد كه عبارتند از : «سهره آمريكايي معمولي » كه نام علمي آن Carduelis tristis tristis است و «سهره آمريكايي سر سياه» كه نام علمي آن Carduelis tristis pallidus است و« سهره آمريكايي تيره» كه نام علمي آنCarduelis tristis jewetti است و « سهره آمريكايي بيد مجنون[26] »كه نام علمي آن Carduelis tristis salicamans است
نگارش: دكتر احسان مقدس ، كارشناس اداره كل بهداشت ومبارزه با بيماري هاي طيور سازمان دامپزشكي كشور
(استفاده از مطالب فوق با ذكر منبع بلامانع است)
[1]. Goldfinch
[2]. Chardonneret
[3]. Stieglitz
[4]. Saka kuşu
[5]. Chaffinch
[6] . European Goldfinch or Goldfinch
[7]. Red fronted serin
[8]. Siskin
[9]. European Greenfinch, or Greenfinch
[10]. Serinus
[11]. Brambling
[12]. Bullfinch
[13]. Mongolian Finch
[14] . Trumpeter Finch
[15]. Twite
[16]. Linnet
[17]. Hawfinch
[18]. Crossbill
[19]. With winged Grosbeak
[20]. Rose finch
[21]. Common Rose finch
[22].Scarlet Rose finch
[23]. Desert Finch
[24]. Crimson winged Finch
[25]. American Goldfinch
[26]. Willow Goldfinch
لینک کوتاه
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی Blue difficult to see تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر رنگ فونت:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
تغییر رنگ پس زمینه:
تغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر فونت